راوی اول شخص و تأثیر جنسیت مروری بر جوایز بیست سال داستان نویسی
این هفته: حضور آبی مینا و دیگر داستانهای ناهید طباطبایی
امیرحسین رسائل
نشاط 8- چهارشنبه 29 اردیبهشت 1378- دوره جدید، سال اول، شماره 26
چهارشنبههای صفحهی ادب و هنر به نقد و بررسی برگزیدگان 20 سال داستاننویسی میپردازد. همانگونه که هفتهی پیش نیز گفتیم رویکرد ما تأیید ارجگذاری به ادبیات داستانی و استمرار چنین ارجگذاریهاست و سعی ما بر آن است که با نقد ادبی آثار به تبیین این گزینشها بپردازیم تا شاید راهگشایی باشد بر بالا بردن کیفیت چنین مراسمی. هفتهی گذشته مجموعهی بازنشستگی نوشتهی محمد محمدعلی مورد بررسی قرار گرفت و در این صفحه نیز نگاهی دیگر به آن داریم.
و "حضور آبی مینا" مجموعهای است شامل چهار داستان نوشته ناهید طباطبایی که یکی از برندگان جوایز 20 سال داستاننویسی بود. در زیر نگاهی داریم به این مجموعه.
گروه ادب و هنر
گذشته از این که شخصیت محوری، در داستانهای مجموعهی "حضور آبی مینا" همگی زن هستند، داستان نیز از زبان زنان روایت میشود. اما نکتهای که باید به آن توجه داشت قدرتمند بودن همین روایتها است . بدین معنا که در این داستانها آن لایههای داستان که بازتاب رویداد باشند وجود ندارد، بلکه همان روایتها ماجرا را شرح میدهند. به عبارت دیگر داستانهای این مجموعه و حتی تعدادی از داستانهای مجموعهی "جامهدران" بیشتر روایت روزمرهی زنان ایرانی از محیط اطراف است که این بار نویسندهای با رویکرد داستانی به آنها پرداخته است. از این رو در اکثر این داستانها رویدادی وجود ندارد، تا ماجرایی در اطراف آن تشریح شود و مبدأ داستانها اتفاق خاصی نیست.
این نوع ادبیات، بخصوص در سالهای اخیر در میان زنان نویسنده رایج شدهاست. احساس میشود اینان بیشتر از آن که قصد آفرینش جهانی ادبی داشته باشند، تلاش در آفرینش جهانی زنانه دارند. شاید این اتهام را زنان نویسنده هم بر مردان نویسنده وارد سازند که همواره قهرمانان آثار آنان مردان بودهاند. ولی باید به این نکته هم توجه داشت که در ادبیات زنانه بیشتر تلاش معطوف به آن است که نویسنده از سوی جامعه زنان، حقانیت خود را به اثبات رساند. برخلاف این گروه از نویسندگان زن معاصر ایران، ناهید طباطبایی کمتر به این موضوع گرایش دارد، یا حداقل تلاشی سطحی را با این هدف پی نمیگیرد. در میان چهار داستان مجموعهی "حضور آبی مینا"، همین داستان برجستگی بیشتری دارد. حتی این داستان در مقایسه با داستانهای دومین کتاب این نویسنده "جامهدران" از قوت بیشتری چه از جهت شکل و چه از نظر محتوا برخوردار است. این در حالی است که با پیگیری داستانهای این دو مجموعه در مییابیم که نویسنده غالباً در شکلی واحد داستانهای خود را مینویسد. اکثر داستانهای این نویسنده از دیدگاه اول شخص راوی یا دانای کل گفته میشود و بیشتر هم زمانی گستردهتر از محیط رویداد اصلی برخوردار است. یعنی سعی میشود با توضیح نویسنده گذشتهای اجمالی از شخصیت تصویر شود و بعد رویداد شرح داده شود.
این روش گرچه در موقعیتهایی سودمند است ولی اغلب باعث کندی جریان داستان میشود. این روش هنگامی خواننده را میآزارد که نویسنده سعی میکند محیطی فراواقع را بیافریند و از این رو سعی در تشریح موقعیت کنونی و گذشتهی شخصیت چندان لازم به نظر نمیرسد. در داستان "مسابقه" و "بزرگراه" این رویکرد حتی به کل قصه لطمه وارد ساختهاست. در داستان "مسابقه" اگر تمام ماجرا و روابط در همان محیط اداره شکل میگرفت و همان چند جملهی توصیفی از روابط زن و شوهرش در منزل حذف میشد، میتوانستیم داستان فراواقعتری را شاهد باشیم که اصل رویداد در آن از قوت بیشتری برخوردار است. در داستان "بزرگراه" هم میشد همان یک پاراگراف را که حکایت از گذشتهی زن دارد حذف کرد. افزودن این بخشها به داستان نه تنها کمکی در شخصیتپردازی نمیکند بلکه باعث شده است که داستان بیشتر تبدیل به خاطراتی زنانه شود که نوشته شدهاند. به خصوص که گاهی دخالت احساسات را هم در داستان میتوان احساس کرد.
اما داستان "حضورآبیمینا" از این نارساییها مبری است. این داستان بهترین داستان، از این مجموعه است. روایت اول شخص بیش از هر داستان دیگر این نویسنده بر این داستان برازنده است. گر چه ماجرا و رویداد هم کاملاً زنانه است، ولی پرداخت و تصویرسازیهای آن فضایی بسیار دلپذیر و مؤثر را ایجاد کردهاست تا حدی که لحظهای خواننده با اوهام و تلاش "طاهره" همگن و در نهایت نیز در موفقیت و سرانجام او مشترک میشود. این خصوصیت، یعنی توانایی دخالت و مشارکت خواننده در رویداد، خصوصیت برجستهای برای یک داستان کوتاه است.
شاید انحصاری بودن توانایی این داستان به آن خاطر باشد که نویسنده کمتر دخالتی را در تبیین ماجرا دارد و این خصوصیت، یعنی پرورش اصل ماجرا بی دخل و تصرف زائد در سیر داستان.
داستان "گلی و من" میتوانست به قوت "حضور آبی مینا" برسد، اگر نویسنده آن پایان شاید خود ساخته را نمیافزود. ولی میبینیم مشابهتهای پایانی در سه داستان "مسابقه"، "گلی و من" و بخصوص "بزرگراه"، آنها را در سطحی بودن مشابه کردهاست.
اما در میان داستانهای منتشر شده از ناهید طباطبایی در دو مجموعهی "حضورآبیمینا" و جامهدران"،"جدول کلمات متقاطع" داستانی منحصر به فرد است. گرچه در این داستان باز هم قصهی نمایاندن مظلومیت تاریخی زن از سوی نویسنده مشهود است، ولی پرداخت رویداد و ساختار تا حدی متفاوت با داستانهای دیگر این نویسنده اثر را متفاوت ساخته است.
در "جدول کلمات متقاطع" هم نویسنده از دانای کل مدد جسته است. ولی میزان دیالوگهای گنجانده شده در داستان از حجم بیشتری نسبت به سایر داستانهای این نویسنده برخوردار است. یعنی نویسنده درکنار بهره جستن از دانای کل برای تصویر کردن محیط، از گفتوگوی بین شخصیتها هم برای بیان درونیات آنان بهره جسته است. گذشته از تفاوت ساختاری داستان با سایر نوشتههای نویسنده، محتوای اثر نیز با وجود رویکرد مجدد زنانه و هدف احقاق حقانیت زن مظلوم، تأثیرگذاری لازم را دارد. یعنی برخلاف اکثر این گونه داستانها که اهداف مشترکی دارند، رویداد منتخب نویسنده خصوصیت لازم را برای درگیرکردن خواننده در ماجرا دارا است. داستان"جدول کلمات متقاطع"گرچه به موضوع شک یک مرد میانسال به زن میانسال او میپردازد، ولی روند شکلگیری و پایانبندی با وجود تکراری بودن آن بسیار گیرا و تأثیرگذار است. در این داستان نویسنده موفق شده است تا کمی هم به لایههای زیرین هر رویداد راه یابد و تا حدودی فراتر از دغدغه های رایج زنان ما بیندیشد.